loading...
باشگاه هم اندیشان شبکه چهار
آخرین ارسال های انجمن
محمد بازدید : 362 دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

ای همه گلهای از سرما کبود
خنده هاتان را که از لب ها ربود
مهر هرگز این چنین غمگین نتافت
باغ هرگز این چنین تنها نبود
تاجهای نازتان بر سر شکست
باد وحشی چنگ زد بر سینه تان
صبح می خندد خود آرایی کنید
اشک های یخ زده آیینه تان
رنگ عطر آویزتان بر باد رفت
عطر رنگ آمیزتان نابود شد
زندگی در لای رگها تان فسرد
آتش رخساره هاتان دود شد
روزگاری شام غمگین خزان
خوشتر از صبح بهارم مینمود
این زمان حال
شما حال من است
ای همه گلهای از سرما کبود
روزگاری چشم پوشیدم ز خواب
تا بخوانم قصه مهتاب را
این زمان دور از ملامتهای ماه
چشم می بندم که جویم خواب را
روزگاری یک تبسم یک نگاه
خوشتر از گرمای صد آغوش بود
این زمان بر هر که دل بستم دریغ
آتش آغوش او خاموش
بود
روزگاری هستیم را می نواخت
آفتاب عش شورانگیز من
این زمان خاموش و خالی مانده است
سینه لز لارزو لبریز من
تاج عشقم عاقبت بر سر شکست
خنده ام را اشک غم از لب ریود
زندگی در لای رگهایم فسرد
ای همه گلهای رگهایم فسرد
ای همه گلهای از سرما کبود

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
باشگاه هم اندیشان شبکه چهار
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    کدوم بهتره
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1127
  • کل نظرات : 239
  • افراد آنلاین : 32
  • تعداد اعضا : 672
  • آی پی امروز : 88
  • آی پی دیروز : 70
  • بازدید امروز : 152
  • باردید دیروز : 219
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 640
  • بازدید ماه : 10,425
  • بازدید سال : 80,864
  • بازدید کلی : 883,703
  • کدهای اختصاصی
    امار