loading...
باشگاه هم اندیشان شبکه چهار
آخرین ارسال های انجمن
محمد بازدید : 322 سه شنبه 16 خرداد 1391 نظرات (0)

بیدِ بالایِ پونهزار
پُر از شکوفهی هلو شده بود،
چشمه بوی مادهگرگِ درهی ماه میداد،
بوی کُندُر سوخته میآمد.
نگاه کردم،
از قوسِ طاقیِ آبنوس
بارش بیپایانِ پروانه پیدا بود،
عبداله بالای رنگینکمانِ بزرگ
پیِ پستانِ باران میدوید،
هوا جورِ عجیبی خوش بود،
و چیزهای دیگری حتی ...!
یادم نمانده است.
مادرم داشت بر درگاهِ گریه
دعا میکرد،
برای شفایِ کاملِ من و خواهر کوچکترم
دعا میکرد.


تب، تب حصبه
برادرم عبداله را کشته بود.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
باشگاه هم اندیشان شبکه چهار
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    کدوم بهتره
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1127
  • کل نظرات : 239
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 672
  • آی پی امروز : 118
  • آی پی دیروز : 129
  • بازدید امروز : 171
  • باردید دیروز : 1,420
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 2,094
  • بازدید ماه : 2,094
  • بازدید سال : 84,200
  • بازدید کلی : 887,039
  • کدهای اختصاصی
    امار