loading...
باشگاه هم اندیشان شبکه چهار
آخرین ارسال های انجمن
محمد بازدید : 335 یکشنبه 18 تیر 1391 نظرات (1)

خاطره؛ یه روز که داشتم خاطره ها رو می خوندم 6 صبح بود و همه خواب بودن . از من هم صدا در نیومد که اهل منزل بیدار نشن که رسیدم به خاطره آقا محسن دل شکسته از فریدن. یهو از خنده ترکیدم. سرم رو بردم زیر بالش که صدام در نیاد ولی همه بیدار شدن و با ترس و سرعت اومدن ببینن چی شد

(امید ، 19 از ایران)

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
باشگاه هم اندیشان شبکه چهار
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    کدوم بهتره
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1127
  • کل نظرات : 239
  • افراد آنلاین : 37
  • تعداد اعضا : 672
  • آی پی امروز : 230
  • آی پی دیروز : 129
  • بازدید امروز : 344
  • باردید دیروز : 1,420
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 2,267
  • بازدید ماه : 2,267
  • بازدید سال : 84,373
  • بازدید کلی : 887,212
  • کدهای اختصاصی
    امار