خاطره ؛ چشمتون روز بد نبینه یه شب ساعت یک می خواستم به باشگاه پیام بدم. متنش هم مشکل زندگی دختر عمم بود. داداش اینجا رو داشته باش! اشتباهی فرستادم واسه شوهر خالم. اونام کلی نگران شده بودن. بعدشم گیر داده بودن چرا مشکلتون به ما نگفتی حالا این امید کیه؟ بیاد و درستش کن. تا خود صبح کل فامیل خبردار شدن.
(سمانه ، 18 ، شازند)