سايت و انجمن ما با هدف رفع نياز وبمستران و پشتيباني از آن ايجاد شده است و همواره تلاش نموده است تا مانند الماسي در ميان وب هاي پشتيباني از وبمستران بدرخشد و اميد ميرود روزي يکي از درخشنده ترين ها در اين زمينه باشد
غصه های کودکی ام تعداد بازدید: 219
|
|||
admin
![]() ![]() |
غصه های کودکی ام
مامانم کجا می باشد؟ مادر بزرگم سرش را پایین می اندازد و می گوید : پیش خدا. - خدا آن پایین می باشد؟ مادر بزرگم سرش را بالا می آورد و می گوید: نه مادر، آن بالا می باشد. - کدام بالا می باشد؟ مادر بزرگم سرش را پایین می اندازد و می گوید : بالا که نه خدا همیشه همین جا پیش ما می باشد. - خدا که خودش پیش ما می باشد، چرا مامانم را پیش خودش برد؟ مادر بزرگم سرش را بالا می آورد و با چشمان پر اشکش می گوید: الهی قربانت بروم و یک عدد بوسم می کند. - آدم ها کی می میرند؟ می گوید: هر وقت به اندازه ی کافی گریه کرده باشند. - مامانم خیلی گریه کرده بود؟ بابایم سرش را پایین می اندازد و می گوید : خیلی گریه کرده بود. - چرا خیلی گریه کرده بود؟ بابایم سرش را بالا می آورد و می گوید: نمی دانم ....خب... - من که خیلی گریه کرده ام چرا نمی میرم؟ بابایم سرش را بالا می آورد و با چشمان اشک آلود می گوید: الهی قربانت بروم و یک عدد بوسم می کند. - من روز مادر برای کی کادو بخرم؟ عمویم سرش را پایین می اندازد و می گوید: خب برای مادر بزرگت. - روز عید بعد از بابایم کی را بوس کنم؟ عمویم با همان سر پایین می گوید: خب مادر بزرگت. - کی کارنامه ام را از مدرسه بگیرد؟ عمویم سرش را بالا نمی آورد و می گوید: خب...مادربزرگت. - کارهای خوبم را برای کی تعریف کنم؟ خب...برای مادربزرگت. - دعوایم با ممد فرنگیز خانم اینا؟سئوال های بی تربیتی که آدم رویش نمی شود؟خودم را برای کی لوس کنم؟به حرف کی گوش ندهم که جیغش در بیاید؟ دیکته ام را کی بگوید؟ گره زدن بند کفش؟ وقتی بزرگ شدم کی برام دختر همساده را بگیرد؟ عمویم با همان سر پایین می گوید: خب...خب... مادربزرگت. - آن وقت مادر بزرگم از این کارها خوشحال می شود؟ عمویم با خوشحالی سرش را بالا می آورد و می گوید: حتما...حتما. - پس چرا هر وقت این کارها را می کند،گریه اش می گیرد و با چشمان بغض آلود میگوید: الهی بمیرم...قربانت بروم و یک عدد بوسم می کند؟ عمویم وقت نمی کند سرش را پایین بیندازد و با چشمان اشکی یک عدد بوسم می کند. من خیلی خدا را دوست می دارم و دلم می خواهد این سئوال های سخت سخت را که هیچ کس جوابش را نمی داند از او بپرسم ولی نمی پرسم که چشمان خوشگلش اشک آلود نشود. می پرسم که یک عدد بوسم کند... |
||
پنجشنبه 05 بهمن 1391 - 07:47 |
|
![]() |
1 کاربر از admin به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند: roz - |
roz
![]() ![]() |
پاسخ 1 : غصه های کودکی ام من وقتی بچه بودم خودمو مغفی کردم تا وقتی صدام زدن بفهمم دوستم دارن اما خداییش بچه ی ارومی بودم ستاره درخشان.عضو رسمی باشگاه
|
||
پنجشنبه 05 بهمن 1391 - 12:13 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 2 : غصه های کودکی ام وای چه بچه رمانتیکی !!!!!!!!!!!!!! هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
دوشنبه 09 بهمن 1391 - 15:04 |
|
soha
![]() ![]() |
پاسخ 3 : غصه های کودکی ام تشکر |
||
دوشنبه 09 بهمن 1391 - 17:07 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 4 : غصه های کودکی ام هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
دوشنبه 09 بهمن 1391 - 20:26 |
|
soha
![]() ![]() |
پاسخ 5 : غصه های کودکی ام حالااااااااااا |
||
سه شنبه 10 بهمن 1391 - 07:09 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 6 : غصه های کودکی ام هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
سه شنبه 10 بهمن 1391 - 16:47 |
|
تمامی حقوق این قالب مربوط به همین انجمن میباشد|طراح قالب : ابزار فارسی -پشتیبانی : رزبلاگ