بنر
بنر 2
زمان جاري : چهارشنبه 13 تیر 1403 - 10:59 بعد از ظهر
نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم
...در حال بارگيري لطفا صبر کنيد
صفحه اصلي / زنگ تفریح / گیلاس
ارسال پاسخ جديد
گیلاس
تعداد بازدید: 96
zeynab1370 آفلاين

ارسال‌ها : 962

عضويت:25 /3 /1391

محل زندگي: خراسان شمالی - شهرستان گرمه

تشکرها : 20

تشکر شده : 162

گیلاس

گیلاس

پدرم یه کارگره شهرداریه و ۳ یا ۴ ماه بودکه حقوقشو نداده بودن.

خوب چه کنم منم نباید انتظاره زیادی داشته باشم تو این ۳،۴ ماه با چرخه خیاطی مادرم چرخه ی زندگی رو میچرخوندیم.

ولی دیگه کاسه ی صبرم لبریز شده تو این چند ماه دلم هوسه گیلاس کرده بود. دلم نیومد به مادرم بگم اخه شهریه ی دانشگاه خواهرم مونده بود. مثله همیشه رفتم تو کو چه نشستم به سرکو چه نگاه میکردم تا شاید وقتی بابام میاد لبخند و رولبش ببینم ولی نه نه بابای نارجی پوشم اومد و مثله هر روز سرشو پایین انداخته و داره به طرفه خونه میاد بلند شدمو خودمو تویه ۴چوبه در جادادم تا قضیه ی گیلاسو بهش بگم

اومد و چشمام صاف خورد تویه چشمای خستش نخندید خنده داره اره؟ خیلی بده اره؟ خیلی بده یه پسره ۱۹ساله بخاطره چند دونه گیلاس غرورشو بشکنه و اشک از چشماش سرازیر بشه و ۴چوبه درو چسبیده باشه تا باباش نتونه بره داخلو بهش بگه گیلاس میخوام.

نمیتونستم بش بگم ولی دلمو زدم به دریا با لکنت گفتم بابا جانم گیلاس میخوام. راحت شدم اخیش. خودمو از ۴چوب کشیدم بیرون تا پدرم بره تو خونه استراحت کنه،ولی پدرم چشم ازم برن داشت راهشو کج کردو رفت. صداش کردم بابا ،بابا ناراحت شدی؟

جواب نمیداد،اه لعنت به این زندگی که ادم باید بخاطره چند تا دونه گیلاس پدرشو ناراحت کنه.

همونجا نشستم منتظره پدرم برگرده تا ازش بخاطره انتظاراته بیجا معذرت خواهی کنم.

بعد از ۱ساعت بایه پلاستیکی که تو دستش بود برگشت. صدام زد پسرم برات گیلاس خریدم. خیلی خوشحال شدم ارزوی ۳ماهم براورده شده. پلاسیکو بهم داد و رفت تو خونه. توی پلاستیکو نگاه کردم تاحالا گیلاسه به این بزرگی ندیده بودم ولی اونا گیلاس نبودن سیب بودن خیلی عصبی شدمو پلاستیکو پار کردم ولی با همون سیبایی که از پلاستیگ به پایین می افتاد ۱دونه گیلاسم افتاد.

از همون روزی که فهمیدم پدرم از جعبه ی گیلاس یواشکی ۱دونه برداشته از تمامه درختای گیلاسو از طعمه گیلاس متنفر شدم.

از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛
گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛
وقتی چیزی خراب می شد؛
تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...!
سه شنبه 30 آبان 1391 - 09:59
ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش
shabgardashegh370 آفلاين

ارسال‌ها : 2578

عضويت:13 /6 /1391

محل زندگي: پشت کامپیوترم

تشکرها : 6

تشکر شده : 136

پاسخ 1 : گیلاس

خیلی قشنگ بود

هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
سه شنبه 30 آبان 1391 - 11:53
وب کاربر ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش
maryam آفلاين

ارسال‌ها : 565

عضويت:23 /4 /1391

محل زندگي: Tehran

سن: 16

تشکرها : 16

تشکر شده : 85

پاسخ 2 : گیلاس

نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...

من به دنبال نگاهی بودم

که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ...

و خـــــدا می داند ...

سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . !
پنجشنبه 02 آذر 1391 - 17:27
ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش
soha آفلاين

ارسال‌ها : 437

عضويت:23 /9 /1391

سن: 22

تشکرها : 214

تشکر شده : 23

پاسخ 3 : گیلاس

نقل قول از shabgardashagh

خیلی قشنگ بود

موافقم


یکشنبه 01 بهمن 1391 - 12:43
وب کاربر ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.

تمامی حقوق این قالب مربوط به همین انجمن میباشد|طراح قالب : ابزار فارسی -پشتیبانی : رزبلاگ

: