سايت و انجمن ما با هدف رفع نياز وبمستران و پشتيباني از آن ايجاد شده است و همواره تلاش نموده است تا مانند الماسي در ميان وب هاي پشتيباني از وبمستران بدرخشد و اميد ميرود روزي يکي از درخشنده ترين ها در اين زمينه باشد
گربه و کشیش! تعداد بازدید: 134
|
|||
zeynab1370
![]() ![]() |
گربه و کشیش!
راحبه کلیسا مشغول پر کندن چند مرغ بود. گربه ای آمد و یکی از مرغ ها را قاپید و فرار کرد. راحب فریاد زد: پدر، گربه مرغ را برد. کشیش از توی یکی از اتاق ها با صدای بلند گفت: انجیل را بیاور! گربه تا این را شنید مرغ را انداخت و فرار کرد. گربه های دیگر دورش جمع شدند و با افسوس پرسیدند: تو که این همه راه مرغ را آوردی چرا آنرا انداختی؟ گربه گفت: مگر نشنیدید گفت انجیل را بیاور؟ گربه ها گفتند انجیل کتاب آسمانی آنهاست به ما گربه ها چه ربطی دارد؟ گربه گفت اشتباه شما همین جاست کشیش می خواست آیه ای پیدا کند و بگوید از این به بعد کشتن گربه ثواب است و نسل مان را از روی زمین بردارد! |
||
یکشنبه 07 آبان 1391 - 14:36 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 1 : گربه و کشیش! چه گربه باحالي هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
سه شنبه 09 آبان 1391 - 15:27 |
|
zeynab1370
![]() ![]() |
پاسخ 2 : گربه و کشیش! ګربه هم همون ګربه های قدیم از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
سه شنبه 09 آبان 1391 - 16:05 |
|
maryam
![]() ![]() |
پاسخ 3 : گربه و کشیش! اره والا خوب گفتی نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...
من به دنبال نگاهی بودم که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ... و خـــــدا می داند ... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . ! |
||
سه شنبه 09 آبان 1391 - 17:02 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 4 : گربه و کشیش! عين حقيقت بووده ... هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
چهارشنبه 10 آبان 1391 - 00:28 |
|
تمامی حقوق این قالب مربوط به همین انجمن میباشد|طراح قالب : ابزار فارسی -پشتیبانی : رزبلاگ