سايت و انجمن ما با هدف رفع نياز وبمستران و پشتيباني از آن ايجاد شده است و همواره تلاش نموده است تا مانند الماسي در ميان وب هاي پشتيباني از وبمستران بدرخشد و اميد ميرود روزي يکي از درخشنده ترين ها در اين زمينه باشد
پادشاه احمق تعداد بازدید: 446
|
|||
zeynab1370
|
پادشاه احمق
پادشاهی نادان به خری علاقه وافری نشان میداد مرد متملقی نیز برای خوش آمد شاه از خر تعریف کرد و گفت : این خر آنقدر باهوش و نازنین است که من میتوانم به او خواندن و نوشتن یاد دهم! شاه گفت آیا تو میتوانی؟ پس یادش بده! مرد گفت بله اما اینکار 50 هزار درهم خرج دارد و 30 سال زمان میبرد. شاه هر دو شرط را قبول کرد و دستور داد به او 50 هزار درهم بدهند. عده ای از درباریان به آن مرد گفتند «مرد حسابی، آخر تو چگونه میتوانی به یک الاغ خواندن و نوشتن یاد دهی؟» مرد گفت الان که 50 هزار درهم دارم و مطمئنم در عرض سی سال یا این شاه میمیرد یا من و یا این خر! |
||
یکشنبه 07 آبان 1391 - 14:33 |
|
shabgardashegh370
|
پاسخ 1 : پادشاه احمق هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
سه شنبه 09 آبان 1391 - 15:29 |
|
zeynab1370
|
پاسخ 2 : پادشاه احمق از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
سه شنبه 09 آبان 1391 - 16:02 |
|
maryam
|
پاسخ 3 : پادشاه احمق نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...
من به دنبال نگاهی بودم که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ... و خـــــدا می داند ... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . ! |
||
سه شنبه 09 آبان 1391 - 17:00 |
|
shabgardashegh370
|
پاسخ 4 : پادشاه احمق هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
چهارشنبه 10 آبان 1391 - 00:30 |
|
maryam
|
پاسخ 5 : پادشاه احمق نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...
من به دنبال نگاهی بودم که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ... و خـــــدا می داند ... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . ! |
||
پنجشنبه 11 آبان 1391 - 17:10 |
|
shabgardashegh370
|
پاسخ 6 : پادشاه احمق هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
پنجشنبه 11 آبان 1391 - 17:45 |
|
zeynab1370
|
پاسخ 7 : پادشاه احمق از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
سه شنبه 16 آبان 1391 - 08:38 |
|
shabgardashegh370
|
پاسخ 8 : پادشاه احمق هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
پنجشنبه 18 آبان 1391 - 19:16 |
|
zeynab1370
|
پاسخ 9 : پادشاه احمق از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
شنبه 20 آبان 1391 - 13:24 |
|
shabgardashegh370
|
پاسخ 10 : پادشاه احمق هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
شنبه 20 آبان 1391 - 15:02 |
|
zeynab1370
|
پاسخ 11 : پادشاه احمق از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
چهارشنبه 24 آبان 1391 - 19:43 |
|
alie
|
پاسخ 12 : پادشاه احمق انگاري همه پيشرفت کردن تو شکلک گذاشتن. ديگه فکرنکنم از دست آدمين هم کاري بربياد... و خدايي که در اين نزديکيست بهترين هم دم تنهايي من...
|
||
پنجشنبه 25 آبان 1391 - 06:09 |
|
zeynab1370
|
پاسخ 13 : پادشاه احمق مسابقه اس . شبگرد شروعش کرد. از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
پنجشنبه 25 آبان 1391 - 09:07 |
|
shabgardashegh370
|
پاسخ 14 : پادشاه احمق هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
شنبه 27 آبان 1391 - 14:31 |
|
maryam
|
پاسخ 15 : پادشاه احمق عالیه بدو عقب نمونی نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...
من به دنبال نگاهی بودم که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ... و خـــــدا می داند ... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . ! |
||
پنجشنبه 02 آذر 1391 - 17:40 |
|
soha
|
پاسخ 16 : پادشاه احمق |
||
یکشنبه 01 بهمن 1391 - 12:38 |
|
تمامی حقوق این قالب مربوط به همین انجمن میباشد|طراح قالب : ابزار فارسی -پشتیبانی : رزبلاگ