سايت و انجمن ما با هدف رفع نياز وبمستران و پشتيباني از آن ايجاد شده است و همواره تلاش نموده است تا مانند الماسي در ميان وب هاي پشتيباني از وبمستران بدرخشد و اميد ميرود روزي يکي از درخشنده ترين ها در اين زمينه باشد
شعر طنز مادر از ایرج میرزا تعداد بازدید: 931
|
|||
maryam
![]() ![]() |
شعر طنز مادر از ایرج میرزا
گویند مرا چو زاد مادر به دهان گرفتن آموخت شب ها بر ِ گاهواری من بیدار نشست و خفتن آموخت دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت یک حرف و دو حرف بر زبانم الـفـاظ نهاد و گفتن آموخت لبخند نهاد بر لـب مـن بـر غـنچه ی گل شکفتن آموخت پس هستی من ز هستی اوست تا هستم وهست دارمش دوست ایرج میرزای قرن ۲۱ گوینــــــــد مرا چـــو زاد مـادر روی کاناپه، لمــــیدن آموخت شب ها بر ِ تـلـویـزیـون تا صبــح بنشست و فـیـلـم دیدن آموخت برچهـــره، سبوس و ماست مالید تا شیوه ی خوشگلیـدن آموخت بنــــمود «تتو» دو ابروی خویش تا رســم کمان کشـیدن آموخت هر مــــاه برفـــت نزد جـــــراح آیین ِ چروک چیـــــدن آموخت دستـــــــــم بگـــرفت و ُبرد بازار همـــــواره طلا خریدن آموخت با دایــــــی و عمّه های جعــــلی پز دادن و قُمپُــــــزیدن آموخت با قوم خودش ، همیــــــشه پیوند از قوم شــــوهر، بریدن آموخت آســــــوده نشست و با اس ام اس جک های جدید، چتیدن آموخت چون سوخت غذای ما شب و روز از پیک، مدد رسیــــدن آموخت پای تلفــــن دو ساعت و نیــــــم گل گفتن و گل شنیـــدن آموخت بابــــــام چــــو آمد از سر کـــار بیماری و قد خمیـــــدن آموخت |
||
شنبه 06 آبان 1391 - 17:16 |
|
![]() |
1 کاربر از maryam به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند: soha - |
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 1 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
یکشنبه 07 آبان 1391 - 00:17 |
|
zeynab1370
![]() ![]() |
پاسخ 2 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا
از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
یکشنبه 07 آبان 1391 - 14:30 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 3 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
سه شنبه 09 آبان 1391 - 15:29 |
|
zeynab1370
![]() ![]() |
پاسخ 4 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
سه شنبه 09 آبان 1391 - 16:01 |
|
maryam
![]() ![]() |
پاسخ 5 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا زینب چرا شبگرد هنگه بنظرت؟ نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...
من به دنبال نگاهی بودم که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ... و خـــــدا می داند ... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . ! |
||
سه شنبه 09 آبان 1391 - 17:00 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 6 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا آخه زينب خيلي سريع خودموني ميشه ... هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
چهارشنبه 10 آبان 1391 - 00:31 |
|
maryam
![]() ![]() |
پاسخ 7 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا شبگرد خوب اینجوری خوبه دیگه زود گرم گررفتن که خوبه نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...
من به دنبال نگاهی بودم که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ... و خـــــدا می داند ... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . ! |
||
پنجشنبه 11 آبان 1391 - 16:23 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 8 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا نه تا اين حد هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
پنجشنبه 11 آبان 1391 - 18:06 |
|
zeynab1370
![]() ![]() |
پاسخ 9 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا مثلا من با کی سریع خودمونی شدم ؟ بعدشم مگه ما همه هم اندیش نیستیم ؟ همه هم اندیشان عضو یه خونواده ان . بس گرم گرفتن نمیخواد که همه ما باهم صمیمی هستیم. مگه تو با خواهر یا برادر خودت صمیمی نیستی و باهاشون گرم نمیگیری ؟ از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
چهارشنبه 17 آبان 1391 - 08:28 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 10 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا مريم گفت تو زود گرم گرفتي ... به من چي؟؟؟ هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
چهارشنبه 17 آبان 1391 - 13:51 |
|
zeynab1370
![]() ![]() |
پاسخ 11 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا مریم نگفت خود خودت گفتی از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
شنبه 20 آبان 1391 - 13:12 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 12 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا راست گفتم هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
شنبه 20 آبان 1391 - 13:42 |
|
maryam
![]() ![]() |
پاسخ 13 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا شبگرد عجب ادمی هستی ها من کی گفتم ؟وااااا پای حرفت وایسا عزیزم منم با زینب موافقم چه اشکالی داره که با هم صمیمی باشیم خیلی خوبه که نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...
من به دنبال نگاهی بودم که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ... و خـــــدا می داند ... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . ! |
||
شنبه 20 آبان 1391 - 16:44 |
|
zeynab1370
![]() ![]() |
پاسخ 14 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا فدات شم عسلم از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
دوشنبه 22 آبان 1391 - 13:05 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 15 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
دوشنبه 22 آبان 1391 - 13:43 |
|
zeynab1370
![]() ![]() |
پاسخ 16 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا دل درد میگیری محبوبه جون اینقد میخندی از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
سه شنبه 23 آبان 1391 - 13:07 |
|
maryam
![]() ![]() |
پاسخ 17 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا ای گفتی زینب نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...
من به دنبال نگاهی بودم که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ... و خـــــدا می داند ... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . ! |
||
سه شنبه 23 آبان 1391 - 17:49 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 18 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا نه.خیالت راحت هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
چهارشنبه 24 آبان 1391 - 14:13 |
|
zeynab1370
![]() ![]() |
پاسخ 19 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا خب خدا رو شکر گفتی خیالم راحت شد از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
چهارشنبه 24 آبان 1391 - 19:37 |
|
maryam
![]() ![]() |
پاسخ 20 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...
من به دنبال نگاهی بودم که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ... و خـــــدا می داند ... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . ! |
||
پنجشنبه 02 آذر 1391 - 17:48 |
|
shamim
![]() ![]() |
پاسخ 21 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا یه وقتایی ادم اینقدر تنهاست که دوست داره یکی صداش کنه حتی اشتباهی.......
|
||
دوشنبه 06 آذر 1391 - 16:45 |
|
zeynab1370
![]() ![]() |
پاسخ 22 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
سه شنبه 07 آذر 1391 - 13:02 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 23 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
چهارشنبه 08 آذر 1391 - 13:32 |
|
zeynab1370
![]() ![]() |
پاسخ 24 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
چهارشنبه 08 آذر 1391 - 15:24 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 25 : شعر طنز مادر از ایرج میرزا هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
دوشنبه 27 آذر 1391 - 15:27 |
|
تمامی حقوق این قالب مربوط به همین انجمن میباشد|طراح قالب : ابزار فارسی -پشتیبانی : رزبلاگ