زمان جاري : چهارشنبه 13 تیر 1403 - 10:35 بعد از ظهر
نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم
...در حال بارگيري لطفا صبر کنيد
صفحه اصلي / زنگ تفریح / شایدلبخندی به لبت بیاد
ارسال پاسخ جديد
شایدلبخندی به لبت بیاد
تعداد بازدید: 217
zeynab1370 آفلاين

ارسال‌ها : 962

عضويت:25 /3 /1391

محل زندگي: خراسان شمالی - شهرستان گرمه

تشکرها : 20

تشکر شده : 162

شایدلبخندی به لبت بیاد

حداقل هر 39 روز یک بار از دوستانتان خبر بگیرید

که اگر مرده بود به چهلمش برسید

/

آیا میدانید

با حذف جمله " خوب ، دیگه چه خبر " از زبان پارسی

ارزش سهام مخابرات با کاهش ۸۰ درصدی مواجه میشود؟

/

لذت بردن یعنی بری مهمونی ،

دخترشون برات شربت بیاره ،

آروم بگی : خودتون درست کردین ؟

اونم با عشوه بگه : بله ، نوش جان

بعدش تو بگی : نمی خورم ، مرسی

/

شب جلو تلویزیون خوابم برده بود

مامانم ساعت 2 نصفه شب اومد پتو انداخت روم

بوسم کرد ، کلی هم قربون صدقم رفت

بعد موقع رفتن پامو لگد کرد

داد زدم : اهههههههههههه . . . پام داغون شد

جواب داد : خاک تو سرت کنن ، آخه اینجا جای خوابه ؟

/

برداشت پدر و مادر از تحصیل در دانشگاه :

" این همه درس خوندی ،

درِ یه نایلون رو نمیتونی‌ باز کنی ‌! "

/

باز یه سوالی مغزمو پریشون کرده

چرا جمعه انقدر به شنبه نزدیکه

ولی شنبه انقدر از جمعه دوره ؟

/

عمو زنجیر باف جان

ضمن عرض سلام و خسته نباشید

جهت زحمات بی دریغ شما بزرگوار

یک گِلگی داشتم از حضورتون . . .

شما که زنجیر ما رو بافتی . . .

پَه چرا پشت کوه انداختی ؟

مشکلتون دقیقاً چی بود ؟

مرض داشتید این همه زنجیر

بافته شده رو پشت کوه انداختید ؟

/

فقط یه ایرانی اونم از نوع تهرانی

می­تونه از دود شهر فرار کنه

تا بره شمال هوای تازه تنفس کنه ،

بعد اونجا هی تند تند قلیون بکشه !

/

فقط یک زن ایرانی می­تونه

روزی چند ساعت برنامه آشپزی نگاه کنه

و چند تا دفتر هم پر کرده باشه

و آخرش همون کوکوسبزی همیشگی رو

برای شوهرش درست کنه !

/

هیچ وقت کار امروز رو به فردا ننداز . . .

فردا یه عالمه کار داری

قشنگ بندازش واسه دو سه هفته دیگه

که خیالتم راحت باشه

/

توی شهربازی توی بعضی از این وسایل بازیش

باید یه دکمه " غلط کردم" هم بزارن

/

دختر : بابا می­تونم برم پیش دوستم درس بخونم ؟

بابا : نه نمیشه . . . برو اتاقت درس بخون

دختر : چرا آخه بابا ؟

پدر : واسه این که سالها پیش

مامانت هم میومد پیش من درس بخونه

/

آبادانيه رو عقرب نیش میزنه

در حال مرگ میگه : سر قبرم بنویسین پلنگ خوردش !

/

ورژن جدید

دقت کردین که : تن آدمی شریف است به جیب آدمیت

و همین لباس زیباست نشان آدمیت !

/

خدايا لطفا برو و به بعضي از آنهائی که ايمان آورده اند

يادآوري کن که تو خدا هستي نه آنها !

/

اينائي که هميشه کليد دارن اما زنگ ميزنن و

آسايش آدمو بهم ميزنن

همونائی هستن که هر سري ميرن حموم

بعدش ميگن اون حوله منو میاری ؟

/

فقط يه ايراني ميتونه شامپو رو تو يه هفته تموم کنه

و تهش رو با آب قاطي‌ کنه و يک ماه بيشتر استفاده کنه

/

خدا نگذره از كساني كه شير حموم رو

روي وضعيت دوش مي‌بندن

و از حموم خارج مي‌شن !

/

عمه توماس اديسون مجددا در بيانيه­اي به مردم شريف ايران اعلام کرد :

توماس فقط برق را اختراع کرده است . . .

لطفا به خاطر قبضش ما را مورد عنايت قرار ندهيد

/

تا حالا دقت کردين سر سفره وقتي به طرفت ميگي نمکدون رو بده ،

اول خودش نمک ميريزه رو غذاش ، بعد ميده به تو

/

يکي از ترس ناک ترين جملات دوران مدرسه ، اين بود که :

"يه برگه از کيفتون بياريد بيرون"

/

اگر میخواهی در زندگی‌ قدمهای بلند برداری ،

بهتره شلوار کردی بپوشی‌

/

مژده ای دل که مسیحا نفسی میاید

شوهر خوب مگر گیر کسی میاید

( خواهر حافظ )

/

دقت کردین فقط یه ایرانی میتونه بعد از چند روز

کنگر خوردن و لنگر انداختن و استراحت ،

وقتی پاش میرسه خونه خودش

بگه : آخیش . . . هیچ جا خونه خود آدم نمیشه !

از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛
گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛
وقتی چیزی خراب می شد؛
تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...!
پنجشنبه 20 مهر 1391 - 07:38
ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش
shabgardashegh370 آفلاين

ارسال‌ها : 2578

عضويت:13 /6 /1391

محل زندگي: پشت کامپیوترم

تشکرها : 6

تشکر شده : 136

پاسخ 1 : شایدلبخندی به لبت بیاد

قشنگ بوود زينب جوون ... اما خيلي خنده دار نبودن ...

يعني مني كه با جوك ها قهقه ميزنم فقط براي بعضي از اينا يه لبخند روي لبام مي نشست ... چون 9999999999 بار شنيده بودمشون ...

هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
پنجشنبه 20 مهر 1391 - 17:02
وب کاربر ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش
marzieh آفلاين

ارسال‌ها : 53

عضويت:7 /6 /1391

محل زندگي: Yazd

سن: 16

پاسخ 2 : شایدلبخندی به لبت بیاد

بدنبود

آسمان چشم آبی خداست نگران همیشه من وتو!!!
پنجشنبه 20 مهر 1391 - 17:07
ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش
shabgardashegh370 آفلاين

ارسال‌ها : 2578

عضويت:13 /6 /1391

محل زندگي: پشت کامپیوترم

تشکرها : 6

تشکر شده : 136

پاسخ 3 : شایدلبخندی به لبت بیاد

هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
دوشنبه 01 آبان 1391 - 15:24
وب کاربر ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش
soha آفلاين

ارسال‌ها : 437

عضويت:23 /9 /1391

سن: 22

تشکرها : 214

تشکر شده : 23

پاسخ 4 : شایدلبخندی به لبت بیاد


یکشنبه 01 بهمن 1391 - 13:39
وب کاربر ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش
zeynab1370 آفلاين

ارسال‌ها : 962

عضويت:25 /3 /1391

محل زندگي: خراسان شمالی - شهرستان گرمه

تشکرها : 20

تشکر شده : 162

پاسخ 5 : شایدلبخندی به لبت بیاد

از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛
گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛
وقتی چیزی خراب می شد؛
تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...!
دوشنبه 02 بهمن 1391 - 13:47
ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش
roz آفلاين

ارسال‌ها : 185

عضويت:2 /11 /1391

سن: 21

تشکرها : 134

تشکر شده : 5

پاسخ 6 : شایدلبخندی به لبت بیاد

ستاره درخشان.عضو رسمی باشگاه
دوشنبه 02 بهمن 1391 - 18:04
وب کاربر ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش
shabgardashegh370 آفلاين

ارسال‌ها : 2578

عضويت:13 /6 /1391

محل زندگي: پشت کامپیوترم

تشکرها : 6

تشکر شده : 136

پاسخ 7 : شایدلبخندی به لبت بیاد

هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
شنبه 19 اسفند 1391 - 17:42
وب کاربر ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.

تمامی حقوق این قالب مربوط به همین انجمن میباشد|طراح قالب : ابزار فارسی -پشتیبانی : رزبلاگ

: