سايت و انجمن ما با هدف رفع نياز وبمستران و پشتيباني از آن ايجاد شده است و همواره تلاش نموده است تا مانند الماسي در ميان وب هاي پشتيباني از وبمستران بدرخشد و اميد ميرود روزي يکي از درخشنده ترين ها در اين زمينه باشد
انشا طنز(خارجي ها) تعداد بازدید: 486
|
|||
maryam
![]() ![]() |
انشا طنز(خارجي ها)
پدرم همیشه میگوید: "این خارجیها که الکی خارجی نشدهاند، خیلی کارشان درست بوده که توی خارج راهشان دادهاند" البته من هم میخواهم درسم رابخوانم؛ پیشرفت کنم؛ سیکلم را بگیرم و بعد به خارج بروم. ایران با خارج خیلی فرغ دارد. خارج خیلی بزرگتر است. من خیلی چیزها راجب به خارج میدانم. تازه دایی دختر عمهی پسر همسایهمان در آمریکا زندگی میکند. برای همین هم پسر همسایهمان آمریکا را مثل کف دستش میشناسد. او میگوید: "در خارج آدمهای قوی کشور را اداره میکنند" مثلن همین "آرنولد" که رعیس کالیفرنیا شده است ما خودمان در یک فیلم دیدیم که چطوری یک نفره زد چند نفر را لت و پار کرد و بعد... البته آن قسمتهای بیتربیتی فیلم را ندیدیم اما دیدیم که چقدر زورش زیاد است، بازو دارد این هوا. اما در ایران هر آدم لاغر مردنی را می گذارند مدیر بشود. خارجیها خیلی پر زور هستند و همهشان بادی میل دینگ کار میکنند. همین برجهایی که دارند نشان میدهد که کارگرهایشان چقدر قوی هستند و آجر را تا کجا پرت کردهاند. ما اصلن ماهواره نداریم. اگر هم داشته باشیم؛ فقط برنامههای علمی آن را نگاه میکنیم. تازه من کانالهای ناجورش را قلف کردهام تا والدینم خدای نکرده از راه به در نشوند. این آمریکاییها بر خلاف ما آدمهای خیلی مهربانی هستند و دائم همدیگر را بقل میکنند و بوس میکنند. اما در فیلمهای ایرانی حتا زن و شوهرها با سه متر فاصله کنار هم مینشینند. همین کارها باعث شده که آمار تلاغ روز به روز بالاتر بشود. در اینجا اصلن استعداد ما کفش نمیشود و نخبههای علمی کشور مجبور میشوند فرار مغزها کنند. اما در خارج کفش میشوند. مثلاً این "بیل گیتس" با اینکه اسم کوچکش نشان میدهد که از یک خانوادهی کارگری بوده، اما تا میفهمند که نخبه است به او خیلی بودجه میدهند و او هم برق را اختراع میکند. پسر همسایهمان میگوید اگر او آن موقع برق را اختراع نکرده بود؛ شاید ما الان مجبور بودیم شبها توی تاریکی تلویزیون تماشا کنیم. از نظر فرهنگی ما ایرانیها خیلی بیجمبه هستیم. ما خیلی تمبل و تنپرور هستیم و حتی هفتهای یک روز را هم کلاً تعطیل کردهایم. شاید شما ندانید اما من خودم دیشب از پسر همسایهمان شنیدم که در خارج جمعهها تعطیل نیست. وقتی شنیدم نزدیک بود از تعجب شاخدار شوم. اما حرفهای پسر همسایهمان از بی بی سی هم مهمتر است. ما ایرانیها ضاتن آی کیون پایینی داریم. مثلن پدرم همیشه به من میگوید "تو به خر گفتهای زکی". ولی خارجیها تیز هوشان هستند. پسر همسایهمان میگفت در آمریکا همه بلدند انگلیسی صحبت کنند، حتا بچه کوچولوها هم انگلیسی بلدند. ولی اینجا متعسفانه مردم کلی کلاس زبان میروند و آخرش هم بلد نیستند یک جملهی ساده مثل I lav u بنویسند. واقعن جای تعسف دارد. این بود انشای من |
||
دوشنبه 10 مهر 1391 - 17:22 |
|
![]() |
1 کاربر از maryam به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند: alie - |
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 2 : انشا طنز(خارجي ها) اين عاليه هم خيلي حوصله داره ها ... خيلي تايپ ميكنه ... هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
سه شنبه 11 مهر 1391 - 14:27 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 3 : انشا طنز(خارجي ها) هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
سه شنبه 11 مهر 1391 - 14:30 |
|
maryam
![]() ![]() |
پاسخ 4 : انشا طنز(خارجي ها) خوبه که خندیدیم نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...
من به دنبال نگاهی بودم که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ... و خـــــدا می داند ... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . ! |
||
پنجشنبه 13 مهر 1391 - 16:02 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 5 : انشا طنز(خارجي ها) به چي خنديدي؟ هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
شنبه 15 مهر 1391 - 14:14 |
|
maryam
![]() ![]() |
پاسخ 6 : انشا طنز(خارجي ها) به مطلب خوشگل ونازی که گذاشتم نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...
من به دنبال نگاهی بودم که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ... و خـــــدا می داند ... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . ! |
||
پنجشنبه 20 مهر 1391 - 18:57 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 7 : انشا طنز(خارجي ها) آره قشنگ بوود مطلبت هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
پنجشنبه 20 مهر 1391 - 21:14 |
|
zeynab1370
![]() ![]() |
پاسخ 8 : انشا طنز(خارجي ها) مرسی از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
شنبه 22 مهر 1391 - 13:03 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 9 : انشا طنز(خارجي ها) هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
شنبه 22 مهر 1391 - 13:21 |
|
zeynab1370
![]() ![]() |
پاسخ 10 : انشا طنز(خارجي ها) از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛ گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛ وقتی چیزی خراب می شد؛ تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...! |
||
شنبه 22 مهر 1391 - 13:28 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 11 : انشا طنز(خارجي ها) فدات هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
شنبه 22 مهر 1391 - 13:39 |
|
maryam
![]() ![]() |
پاسخ 12 : انشا طنز(خارجي ها) نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...
من به دنبال نگاهی بودم که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ... و خـــــدا می داند ... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . ! |
||
شنبه 22 مهر 1391 - 22:02 |
|
rmt3
![]() ![]() |
پاسخ 13 : انشا طنز(خارجي ها) خیلی خوشمل بود مریم جووووووون دوس داشتم!! باااااازم میخواااااااااااااام... کوچیک شما : حدیث
|
||
یکشنبه 23 مهر 1391 - 16:27 |
|
maryam
![]() ![]() |
پاسخ 14 : انشا طنز(خارجي ها) حدث امروز پخت نداریم تموم شده ایشالله که فردا پخت کردیم بهت میگم نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...
من به دنبال نگاهی بودم که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ... و خـــــدا می داند ... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . ! |
||
یکشنبه 23 مهر 1391 - 17:43 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 15 : انشا طنز(خارجي ها) براي من سفارشي بذار هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
جمعه 28 مهر 1391 - 12:59 |
|
maryam
![]() ![]() |
پاسخ 16 : انشا طنز(خارجي ها) چشم دیگه کسی نمیخواد دیگه تنور رو روشن نمیکنم ها گفته باشم نگید نگفتی نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...
من به دنبال نگاهی بودم که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ... و خـــــدا می داند ... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . ! |
||
شنبه 29 مهر 1391 - 15:53 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 17 : انشا طنز(خارجي ها) فعلا مال منو بده هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
دوشنبه 01 آبان 1391 - 15:16 |
|
maryam
![]() ![]() |
پاسخ 18 : انشا طنز(خارجي ها) باشه فقط بخاطر تو شبگرد همه برید کنار شبگرد مهمه اول باید واسه این خانومو بدم نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید ...
من به دنبال نگاهی بودم که مـــــرا , از پس دیوانگی ام می فهمید ... و خـــــدا می داند ... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود . . . ! |
||
سه شنبه 02 آبان 1391 - 16:36 |
|
shabgardashegh370
![]() ![]() |
پاسخ 19 : انشا طنز(خارجي ها) مرسي . چقدر بدم خدمتتون ؟ هی فلانی ... به حرمت اون چیزی ک با خودت بری حق برگشتن نداری بی لیاقت ...
|
||
چهارشنبه 03 آبان 1391 - 14:03 |
|
تمامی حقوق این قالب مربوط به همین انجمن میباشد|طراح قالب : ابزار فارسی -پشتیبانی : رزبلاگ